http://clashofclansgemsrewards.com/?ref=f2gcmxHxc
بچه ها خواهشا،بخدا یه دیقه هم نمیشه،فقط روی این لینک بزنین،صفحه که اومد بیاین بیرون،همین فقط
خییلی کمک بزرگیمیکنید
خطاط میخواما
http://www.andyfoulds.co.uk/amusement/pen_ink.htm?detectflash=false
برین لینک بالایی خطاطی کنین
بعد سیوش کنین تو رایانتون بعد اپلود کنین ادرسشو بدین بریم بخندیم به خطتون روحمون شاد شه
اعصاب کیا از دس من داغونه ؟!!!!
کیا دلشون میخواد منو بزنن لتوپار کنن ؟!!!!
http://20ist.com/archives/15415
واقعا به ایران و ایرانی و آریایی بودن می بالم،
که عرب ها از سر حسودی پرچم الله را به آتش میکشند !!!
لطفا این مطلب را در وبهایتان درج کنید تا مردم بفهمند عرب ها
آدم نیستند که پرچم الله را به آتش میکشند
(شرمنده همه خواهر برادراییم که فکر میکنن تواین مطلب بهشون بی احترامی کردم
ولی هدف من تنها نشون دادن انزجارم از این حرکت زشت بود نه توهین به کسی که شاید خود مخالف این کار بوده)
در ضمن همه سه بار بگوییم مرگ بر عرب ها
![](http://www.iranvij.ir/group/email/91/esfand/gif/06%5Bwww.iranvij.ir%5D.gif)
![](http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/17.gif)
![](http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/20.gif)
![](http://s4.picofile.com/file/7758480856/260122_256067331200436_1604253556_n.jpg)
چرا میگویند "ها" علامت جمع است؟
"تن" را با "ها" جمع میکنی خودت میمانی و خودت........
![تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی](http://roozgozar.com/piczibasazi/smiley/05/roozgozar.com-0224.gif)
ماوس خودتون و هر جای صفحه و همون جای اون کلیک کنید
حالا ماوستون رو کلیک کنید و در همون حال به همه جای صفحه بکشید
منتظرم نظرات این پستو تا ۲۵۰برسونید هاااااااااا
جايي خوندم که گفته بود: ميدونيد راز روزه در چیه ؟
پرنده ی چاق و چله زود شکار میشه ...
تا بخواد بخودش تکونی بده و با وزن زیادش پرواز کنه کار از کار گذشته !
البته اگر بتونه پرواز کنه!
راز روزه و نخوردن در سبک تر شدن برای پروازه!
اميدوارم ماه خوبي براي تک تکتون باشه...ميدونم هوا خيلي گرمه وسخته روزه گرفتن
اما به حرف کسايي که ميگن اين همه سختي واسه بدن ضررداره وروزه نگير
وکدوم پزشک اين همه سختي براي بدنوتاييدميکنه؟فقط تو جوابشون بگو
همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند...
پس دعاميکنم هممون بتونيم کامل روزه بگيريم و بيشتر به خدانزديک شيم...
التماس دعا...
اینا دوستای من هستن
![](http:///images/84819798635498094656.png)
نظــــــــــــــــــــر يادتوووووووووون نره هااااااااااااااااااااااااااااا
![](http://www.khoshobesh.ir/file/pic/photo/2013/04/f993214f425d7a53e15de257bfb2f778_500.jpeg)
لظفا نظر بدين ممنون ميشم
همش چهار سالم بود یه دختر چشم عسلی با موهای بلند ومشکی،صورتم کمی آفتاب سوخته شده بود چون ظهرا توی کوچه توپ بازی میکردم صمیمی ترین دوستم پرستو بود که توی کوچه بازی میکردیمپرهام شش ساله برادر پرستو بود که باآن موهای پرپشت وقارچی و چشمای مشتاقش به من نگاه میکرد اون روز پرستو نیومده بود و من تنهایی توی کوچه بازی میکردم پرهام روی پله دم خونشون نشسته بود ونگام میکرد وقتی دیدم یه ساعته زل زده به من
گفتم- میای بازی؟ولی اون همونطور سرشو به علامت نفی تکون داد خیلی حرصم گرفت فکر کرده بود کیه که خودشو واسه من میگیره! ازاون روز ازش بدم اومد!....
حالا هفت ساله بودم یه دختر کوچولویی که تازه الفبا یادگرفته بود اون روز رفتم خونه پرستو اینا پرهام نه ساله هنوز همانطور یه گوشه نشته بود و منو نگاه میکردا میخواستیم مشقامونو بنویسیم ولی وقتی مامان پرستو رفت بیرون یهو شیطنتمون گل کرد مشقامونو ننوشتیم که هیچ کلی شیطونی کردیم آخرسر رفتم خونه وبرای اینکه مامانم شک نکنه رفتم بخوایم توی دلم گفتم:خدای مهربون؟من از خط کش بلند وفلزی معلممون میترسم آخه دردم میگیره خودت کمکم کن...
روز بعد معلم دفتر مشقارو نگاه کرد وهرکی ننوشته بود با خطش کتک میخورد اشکم داشت درمیومد بااینکه میدونستم هیچی ننوشتم دفترمو به خانم دادم اونم با لبخند گفت:- بچه ها از ستاره یاد بگیرید ببینید چه مشقاشو خوش خط نوشته!
عجیب بود من که هیچی ننوشته بودم؟دفترمو نگاه کرده بود باخط خوش یه بار از روی الفبا نوشته شده بود با خودم گفتم حتما خدا یکی از فرشته هاشو فرستاده که مشقای منو بنویسه این ماجرا هم فراموش شد تا اینکه ده ساله شدم پرهام دوازده ساله هنوز همانطور مظلومانه نگاهم میکرد ولی من ازش بدم اومد .
روز چهارشنبه سوری من وپرستو توی کوچه میرفتیم که یهو یکی منو از پشت هل داد و صدای مهیبی اومد...جلوی چشمم رو دود گرفت...
چشم که باز کردم دیدم توی بیمارستانم چیزیم نشده بود وبه زودی مرخص میشدم ولی از مامان شنیدم پرهام برادر پرستو یک چشمشو از دست داده زیاد ناراحت نشدم وگفتم- به ما چه؟میخواست مراقب خودش باشه حالا دیگه یه دختر هجده ساله بود م و باتوجه زیبایی ام خیلی خواهان دوستی بامن بودند.
اینوسط قرعه به نام کاوه افتاد و انقدر التماس کردو ورفت و امد تاقبول کردم باهاش دوست بشم پرهام بیست ساله حالا دیگه فقط یه چشم داشت ولی باز باهمون به چشم به من مظلومانه نگاه میکرد یهروز وقتی تو کوچه داشتم میرفتم اومد جلو ویه سیلی زد درگوشم و باهام دعوا کرد که چرا با کاوه دوست شدم منم هرچی از دهنم درآمد بارش کردم ولی اون هیچی نگفت روز جشن تولد کاوه من فریب خوردم وقتی رفتم خونشون دیدم هیچکس نیست ...
گریه کردم فایده نداشت
بعداز اون اتفاق فهمیدم پرهام میخواد بیاد خواستگاریم بهش اعتماد کردم سرمو روی شونه اش گذاشتم وزدم زیر گریه همه چیو بهش گفتم وفتی فهمید کاوه چه بلایی سرم آورده دفتری را به من داد و گفت اگه زنده برگشتم شب عروسی باهم میخونیم ولی اگه برنگشتم خودت تنها بخون اون روز منظورشو نفهمیدم ولی چندروز بعد فهمیدم کاوه پرهامو با چاقو کشته مثل اینکه پرهام با اون درگیر شده اونم چاقو زده و فرار کرده با گریه دفتر خاطراتشو باز کردم و باخواندنش جگرم آتش گرفت نوشته بود:
♥♥♥خیلی دوستش دارم یادمه وقتی دختر کوچولوی چهارساله بود وقتی بهم گفت بیا بازی دست رد به سینه اش زدم واون اخمو وناراحت باهام قهر کرد شاید اون معنی نگاهمو نمی فهمید من ظهرا توی کوچه می نشستم و اورا می پاییدم و مراقبش بودم تایه وقت نخوره زمین وبلایی سرش نیاد حتی وقتی با خواهرم مشغول بازی شدند و مشقاشونو ننوشتنتد من یواشکی براش نوشتم تا یه وقت معلمشون دستای ناز وکوچولشو با خط کش نزنه حتی انوقت نفهمید که تو روز چهارشنبه سوری وقتی کاوه دوستم زیر پاش ترقه انداخت اونو هل دادم وبرای یه عمر چشممو از دست دادم الان اون با کاوه دوسته و از قلب شکسته من خبرنداره...♥♥♥
اشکان میگه:خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها،یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن
نظر يادت نره عزيزم
برو به ادامه مطلب اكه نري ضرر كردي
![](http:///images/13538590942041342070.jpg)
![](http:///images/38470596934712520466.jpg)
تعداد صفحات : 2
![Profile Pic Profile Pic](http://rko021.rozblog.com/user/rko021.jpg)
نظر یادتون نره